فروغ

 

عصيان بندگي

بر لبانم سايه اي از پرسشي مرموز

در دلم درديست بي آرام و هستي سوز

راز سرگرداني اين روح عاصي را

با تو خواهم در ميان بگذاردن امروز

گر چه از درگاه خود مي رانيم اما

تا من اينجا بنده تو آنجا خدا باشي

سرگذشت تيره من سرگذشتي نيست

كز سرآغاز و سرانجامش جدا باشي

نيمه شب گهواره ها آرام مي جنبند

بي خبر از كوچ دردآلود انسانها

دست مرموزي مرا چون زورقي لرزان

مي كشد پاروزنان در كام طوفانها

خانه هايي بر فرازش اشك اختر ها

وحشت زندان و برق حلقه زنجير

داستانهايي ز لطف ايزد يكتا

سينه سرد زمين و لكه هاي گور

 

دانلود فایل PDF شعر عصیان فروغ فرخ زاد

  

 http://mandegar2.persiangig.com/document/%D8%B9%D8%B5%D9%8A%D8%A7%D9%86%20%D9%81%D8%B1%D9%88%D8%BA%20%D9%81%D8%B1%D8%AE%20%D8%B2%D8%A7%D8%AF.rar

 

 

 

 

گزارش تخلف
بعدی